فرازهايي ازدعاي عارفانه عرفه

«...پروردگارا!تومي داني اگرچه حالت توجه ونيايشم دوامي ندارد ولي محبت واشتياق توجه به سوي تورا هميشه درنهان خانه دلم مي پرورانم ...خداوندا،اگردرعين بي نيازي بوده باشم بازمستمندم، چگونه مستمندنباشم درحالي که سراپااحتياجم؟...آياشکايت ازحالم کنم ؟حالم که برتومخفي نيست...»
اين فرازها بخشي ازنيايش سوزناک حضرت اباعبدا...الحسين (ع)درصحراي عرفات است .نقل شده است که امام حسين(ع) آن هنگام که در عرفات حضور داشتند، از خيمه خود بيرون آمدند و با گروهي از اهل بيت(ع) و شيعيان ، در نهايت خضوع و خشوع رو به سوي کعبه ايستادند، دست ها را بلند کردند و با خداي خود چنين راز و نياز کردند: «الحمدلله الذي ليس لقضائه دافع ...؛ سپاس خدايي را که هيچ چيز نمي تواند اراده حتمي و قضاي او را برگرداند و هيچ کس نمي تواند از عطاي او جلوگيري کند ... و اوست بخشنده گسترنده...»
دريافت وفهم شيوه نيايش امام حسين (ع)دردعاي عرفه خودحاوي نکات آموزنده وبيانگرسيره سيدالشهدا(ع) در اين زمينه است.
با نگاهي اجمالي به دعاي عرفه سالارشهيدان وسرورآزادگان، درمي يابيم که آن حضرت نيايش خودرابا حمدوسپاس خداآغاز مي کنند وسپس به بيان نعمت هاي پروردگار، خواه نعمت هايي که به طورمستقيم درخدمت آسايش ورفاه انسان است وخواه نعمت هايي که منفعت مستقيمي ندارد،مي پردازند.
آن چنان که به گفته زنده ياد علامه جعفري همه هستي نعمت است نه فقط آن چيزهايي که جلب لذت ومنفعت ويا دفع شري مي کند .
سرورعارفان ،آن گاه جهت نيايش عارفانه خويش را متوجه عنايت خاص وويژه پروردگارنسبت به برخي ازبندگان ورفع گرفتاري ازآنان همچون يونس (ع)مي کنند وباشمارش اين امدادها، شوراميد را درسروسّر وظاهرونهان نيايشگر به وجود مي آورند؛ گويي انسان به خدا نزديک تر مي شود و حضور قلبي وشهود دروني حق را درسويداي دل وجان خود بيشتر احساس مي کند.
درآخرين فرازهاي نيايش عرفه هم موج معرفت وخلوص چنان اوج مي گيرد که جان به پرواز درمي آيد؛ تا آن جا که امام حسين (ع)به پروردگار عرضه مي دارند :«ماذاوجدمن فقدک وماالذي فقدمن وجدک؛کسي که توراازدست داده چه به دست آورده وکسي که توراپيداکرده چه ازدست داده است؟»
اللهم اجعل غناي في نفسي ... بارالها! بي نيازي را درنفسم قراربده ويقين رادرقلبم ،اخلاص رادرعملم ،نوررادرديدگانم وبينايي رادردينم تثبيت فرما...
خداوندا!اندوهم را برطرف فرما وپنهان کردني هاي مرا بپوشان وگناهم را ببخشا وشيطانم را از من دورفرما وذمه ام راازهمه تکاليف وحقوقي که برعهده دارم ، آزادکن...
خداوندا !ازآنچه مي ترسم درامانم بداروازآنچه بيم دارم حفظم کن ومرا در نفسم ودينم حراست فرما.درسفرم نگهدارم باش ودودمانم رادرکنف حمايتت قراربده وآنچه را روزي فرموده اي مبارک فرما ومرادربرابرنفسم ذليل ودرديدگان مردم بزرگ کن وازشرجن وانس به سلامت بداروبه وسيله گناهانم رسوايم مکن وبادرون ناشايسته ام مفتضحم مفرما وبه وسيله عملم گرفتارم مکن ونعمت هايت راازمن نگير وبه جزخود به هيچ کس ديگر وامگذار ...
مولاي من ! تويى که عطا کردى،تويى که نعمت دادى،تويى که نيکى کردى،تويى که فضل وکرامتت رانصيبم کردي ونعمت هايت رابه اکمال رساندي، تويى که روزى ام دادى،تويى که موّفقم کردى،تويى که عطا فرمودى،تويى که بى نيازم کردى،تويى که ثروت بخشيدى،تويى که پناه دادى،تويى که کفايتم کردى،تويى که راهنمايي ام فرمودى،تويى که حفظم کردى،تويى که پرده پوشى کردى،تويى که آمرزيدى ،تويى که ناديده گرفتى،تويى که قدرت دادى،تويى که عزّت بخشيدى،تويى که کمک کردى،تويى که مساعدت فرمودى،تويى که تأييد کردى،تويى که نصرت دادى،تويى که شفا بخشيدى،تويى که سلامت کامل دادى،تويى که گرامي ام داشتى،تويي خالق برکات وتويي موجود برين ،حمد دايمي از آن تووشکروسپاس تا ابد شايسته توست...
الهي اناالفقير... خداوندا! اگر در عين بي نيازي بوده باشم باز مستمندم در حالي که سر تا پا احتياجم. خداوندا! هرچند دانش فرا بگيرم باز در عين دانايي ام نادانم، چگونه مي توانم در عين جهلم نادان نباشم؟ اي خداي من! اختلاف تدبير و سرعت درهم پيچيدن سرنوشت ها با مشيت پيروز تو، بندگان عارفت را از تکيه به عطاي موجود و از نوميدي در ناگواري ها باز مي دارد...
اي خداي من! چگونه مرا يکه و تنها رها کني در صورتي که کفالتم را به عهده گرفته اي؟ چگونه ممکن است ستمديده شوم در صورتي که تو ياور مني؟ چگونه مايوس شوم، در حالي که تو مهربان خداي مني؟
خداوندا! با اين دوري که من از تو احساس مي کنم و اين فاصله اي که من با تو ايجاد کرده ام، تو چه قدر به من نزديکي! چه مهربان خدايي! پس آنچه ميان من و تو حجاب شده است، چيست؟ خدايا! از اختلاف نمودها و تحول دائمي پديده ها دانستم که مي خواهي در هر چيز خود را به من بشناساني تا در هيچ چيز به وجود تو نادان نباشم...
کسي که تو را از دست داده چه به دست آورده و کسي که تو را پيدا کرده چه چيز از دست داده است؟ کسي که غير از تو را عوض از تو گرفت مايوس شده و کسي که غير از تو را از موجودات متغير جست وجو کرد، زيان کرد. چگونه مي توان به غير تو اميدوار شد در صورتي که صفت احسان تو تبديل پذير نيست.
آمين يارب العالمين