parcham مهار تورم، رشد تولید

انقلاب اسلامی که به برکت نفس قدسی حضرت امام (ره) و خون مطهر شهدای والا مقام به ثمر نشست ، حاصل دگرگونی فرهنگی و بیداری و احساس مسئولیت آحاد جامعه و به خصوص قشرجوان و دانشجو بود . جوانان با الهام از معنویت و روشنگری برخاسته از تفکر انقلاب اسلامی که در اندیشه و کلام امام (ره) آشکار است، ساختار فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی کشور را دگرگون نموده و عرصه جدیدی را در تاریخ فرهنگ بشری گشودند.

دانشگاه ها ، به تحقیق ، یکی ازارکان مؤثر در حرکت انقلاب و تنویر افکار مردم محسوب می شوند و اهمیت نقش دانشجویان به عنوان نخبگان نسل جوان در مراحل مختلف پیروزی انقلاب ، تثبیت نظام و دفاع از آن انکار ناپذیر است . از این روی ، مسائل فرهنگی دانشگاه ها و صیانت از جایگاه و منزلت رفیع آنها همواره به عنوان یکی از محورهای اصلی در کلام امام (ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری ( مدّ ظلّه ) مورد عنایت خاص بوده است .

پاسداری از جایگاه رفیع دانشگاه و کمک به سالم نگهداشتن محیطهای آموزشی و پژوهشی و تأمین حقوق عمومی دانشگاهیان ، از طریق ترغیب دانشجویان به حفظ کرامت دانشجویی و مقابله با بی نظمی ، هنجار شکنی و نادیده گرفتن حقوق فردی و اجتماعی دیگران از اهداف مهمی محسوب می شوندکه کمیته های انضباطی در راستای کمک به تحقق آنها تشکیل می گردد . بدیهی است باوجود اعضای دانشمند و دانشجو در ترکیب شورای کمیته ها ، توجه به شیوه های برخوردصحیح و عالمانه با تخلفات دانشجویی و رعایت تقوا در امر قضاوت و تصمیم گیری ، جزواصول اساسی و خدشه ناپذیر این شورا ها تلقی می شوند.

برخورد سطحی با تخلفات دانشجویان و صدور حکم بدون توجه به اثرات تبعی آن بر روابط خانوادگی و اجتماعی دانشجو و تأثیر تربیتی و فرهنگی آن در افراد مختلف یا دیگر دانشجویان ، پیامد مثبتی در راستای رسیدن به جامعه ای با تخلفات کمتر به همراه نخواهد داشت . بنا بر این ،ضروری است که در صدور احکام انضباطی ، آثار تبعی اجرای احکام نیز مد نظر قرار گرفته و به گونه ای تصمیم گیری و عمل شود که اثرات منفی برخوردها به حداقل کاهش یابد . اتخاذ شیوه های تربیتی و تذکر آمیز در کنار صدور احکام مناسب و مؤثر ظرافت خاصی را می طلبد که در این رابطه صدور احکام تعلیقی نقش مهمی در نیل به اهداف تربیتی کمیته های انضباطی ایفا خواهد نمود.

پرهیز از استفاده ابزاری ازکمیته های انضباطی در واکنش به اعتراضات و ناخرسندی دانشجویان نیز مورد تأکید است . ایجاد و حفظ جوّ صمیمیّت ، تفاهم و اعتماد ، از طریق حل و فصل مسائل دانشجویان و پاسخگویی به مشکلات و پرسشهای آنان ، نیازمند سعه صدر و پذیرش فضای انتقاد و گفتگواست. در نتیجه ، گریز از پاسخگویی به دانشجو و توسل به برخورد انضباطی صرف ، نتایج زیانباری را به همراه داشته و موجب کاهش اعتماد دانشجو به این نهاد ارزشمند خواهد شد .

در هرحال ، شورای انضباطی، به عنوان نهادی حساس در مجموعه معاونت دانشگاه ، موظف است که ضمن انجام مسؤلیت خود در رسیدگی به تخطی دانشجویان از منش دانشجویی و اخلاق متعالی ، وظایف اساسی دانشگاه در راستای رشد استعدادهای دانشجویان و تقویت روحیه استقلال و اعتماد به نفس در آنان را مد نظر داشته و ازهرگونه برخوردی که موجبات تحقیر و توهین به دانشجو را فراهم می کند ، اجتناب ورزد . هر چند ، در مواردی ، تنبیه ، اجتناب ناپذیر است . اما ، با تأکید به پرهیز از هرگونه تجسس وتفتیش ، ضرورت دارد که این برخورد ، توأم با حفظ آبرو و حیثیت اجتماعی دانشجو باشد.از اولین مراحل تذکر و ارشاد آغاز شده و زمینه اجتناب از تخلف و میل به اصلاح را درفرد خاطی و محیط ایجاد نماید.

بجنورد: خیابان شهریار ، بعد از بیمارستان امام علی(ع)، طبقه فوقانی دانشکده پرستاری، شورای انضباطی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی

  • 1392/09/20 - 03:36
  • - تعداد بازدید: 26
  • - زمان مطالعه : 4 دقیقه
  • /ZUpb

امام موسی کاظم

ابو الحسن موسى بن جعفر(ع)، امام هفتم از ائمه اثنى عشر عليهم السلام و نهمين معصوم از چهارده معصوم(ع) است . آن حضرت در ابواء(منزلى ميان مكه و مدينه) در روز يكشنبه هفتم صفر سال 128 يا 129 ه.ق. متولد شد. به جهت كثرت زهد و عبادتش معروف به العبد الصالح و به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به الكاظم گرديد.

كنيه آن حضرت ابو ابراهيم بوده ولى به ابو على نيز معروف بوده‏اند.مادر آن حضرت حميده كنيزى از اهل بربر(مغرب) يا از اهل اندلس(اسپانيا) بوده است و نام پدر اين بانو را «صاعد بربرى» گفته‏اند.حميده به »حميدة البربرية» و «حميدة المصفاة» نيز معروف بوده است.برادران ديگر امام از اين بانو اسحاق و محمد ديباج بوده‏اند.

حضرت امام موسى كاظم(عليه السلام) عابدترين و زاهدترين، فقيه ترين، سخى ترين و كريمترين مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مى گذشت نمازهاى نافله را به جا مى آورد و تا سپيده صبح به نماز خواندن ادامه مى داد و هنگامى كه وقت نماز صبح فرا مى رسيد، بعد از نماز شروع به دعا مى كرد و از ترس خدا آن چنان گريه مى كرد كه تمام محاسن شريفش به اشك آميخته مى شد و هر گاه قرآن مى خواند مردم پيرامونش جمع مى شدند و از صداى خوش او لذّت مى بردند.

آن حضرت، صابر، صالح، امين و كاظم لقب يافته بود و به عبد صالح شناخته مى شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به كاظم مشهور گرديد.

شيخ مفيد درباره آن حضرت مي گويد : " او عابدترين و فقيه ترين و بخشنده ترين و بزرگ منش ترين مردم زمان خود بود ، زياد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . اين جمله را زياد تکرار مي کرد : اللهم انی أسألک الراحة عند الموت والعفوعندالحساب  
(خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آيد راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار)

امام موسی بن جعفر ( ع ) بسيار به سراغ فقرا مي رفت . شب ها در ظرفی پول و آرد و خرما مي ريخت و به وسايلی به فقرای مدينه مي رساند ، در حالی که آن ها نمي دانستند از ناحيه چه کسی است . هيچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن مي خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل مي داد ، شنوندگان از شنيدن قرآنش مي گريستند ، مردم مدينه به او لقب " زين المجتهدين " داده بودند . مردم مدينه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغايی عجيب کردند . آن روزها فقرای مدينه دانستند چه کسی شب ها و روزها برای دلجويی به خانه آن ها مي آمده است .

امام‌ ( ع‌ ) با آن‌ كرم‌ و بزرگوارى‌ و بخشندگى‌ خود لباس‌ خشن‌ بر تن‌ مى‌كرد ، چنان كه‌ نقل‌ كرده‌اند : " امام‌ بسيار خشن‌ پوش‌ و روستايى‌ لباس‌ بود " و اين‌ خود نشان‌ ديگرى‌ است‌ از بلندى‌ روح‌ و صفاى‌ باطن‌ و بى‌اعتنايى‌ آن‌ امام‌ به‌ زرق‌ و برق هاى‌ گول‌ زننده‌ دنيا .

امام‌ موسى‌ كاظ‌م‌ ( ع‌ ) نسبت‌ به‌ زن‌ و فرزندان‌ و زيردستان‌ بسيار با عاطفه‌ و مهربان‌ بود . هميشه‌ در انديشه‌ فقرا و بيچارگان‌ بود ، و پنهان‌ و آشكار به‌ آنها كمك‌ مى‌كرد .

مردى از تبار عمر بن الخطاب در مدينه بود كه او را مى آزرد و على(عليه السلام) را دشنام مى داد. برخى از اطرافيان به حضرت گفتند: اجازه دهید تا او را بكشيم، ولى حضرت به شدّت از اين كار نهى كرد و آنان را شديداً سرزنش فرمود. روزى سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدينه، به كار زراعت مشغول است. حضرت سوار بر الاغ خود وارد مزرعه وى شد.

آن مرد فرياد برآورد: زراعت ما را خراب مكن، ولى امام به حركت خود در مزرعه ادامه داد وقتى به او رسيد، پياده شد و نزد وى نشست و با او به شوخى پرداخت، آن گاه به او فرمود: چقدر در زراعت خود از اين بابت زيان ديدى؟ گفت: صد دينار. فرمود: حال انتظار دارى چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: من از غيب خبر ندارم. امام به او فرمود: پرسيدم چه مبلغ از آن عايدت شود؟ گفت: انتظار دارم دويست دينار عايدم شود. امام به او سيصد دينار داد و فرمود: زراعت تو هم سر جايش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسيد و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را ديد كه نشسته است.

وقتى آن حضرت را ديد، گفت: خداوند مى داند كه رسالتش را در كجا قرار دهد. يارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو كه تا حال خلاف اين را میگفتى. او نيز به دشنام آنها و به دعا براى امام موسى(عليه السلام) پرداخت. امام(عليه السلام) نيز به اطرافيان خود كه قصد كشتن او را داشتند فرمود: آيا كارى كه شما می خواستيد بكنيد بهتر بود يا كارى كه من با اين مبلغ كردم؟و بسيارى از اين گونه روايات، كه به اخلاق والا و سخاوت و شكيبايى آن حضرت بر سختيها و چشم پوشى ايشان از مال دنيا اشارت مى كند، نشانگر كمال انسانى و نهايت عفو و گذشت آن حضرت است.

منابع : بحار الانوار مجلسی ج 48- الکامل فی التاریخ حوادث سال 183 اعیان الشیعه ج 2

  • گروه خبری : امور فرهنگی
  • کد خبر : 16639
کلمات کلیدی
تنظیمات قالب
عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید