سالروز شهادت اولین شهید محراب آیت ا... قاضی طباطبایی تسلیت باد

زندگینامه و دوران کودکی
آشنایی با امام خمینی رحمه الله
ادامه فعالیتها در نجف
نقش شهید در قیام 1342
همكاری با شهید محراب آیت الله مدنی
درسی از عاشورا
نحوه شهادت
آثار شهید
پیام امام خمینی رحمه الله به مناسبت شهادت
زندگینامه و دوران کودکی
چند ساعتی از طلوع آفتاب روز یکشنبه ششم جمادی الاولی سال 1331 ق نگذشته بود که خورشیدی دیگر از افق شهر تبریز طلوع کرد. نوزادی که با تولد خویش، صفای خانه را دو چندان ساخت و با گشودن چشمان معصوم خود، سرور و شادی را به ارمغان آورد. بعد از گذشت چند روز، پدر و مادر با ایمان نوزاد نام نیک و زیبای «محمد علی» را برای او انتخاب کردند. پدر بزرگ وار سید محمد علی، حاج سید باقر، مشهور به «میرزا باقر» یکی از ستارگان درخشان و عالمان بزرگ و از سادات اصیل و مشهور به علم و تقوا از دیار عالم پرور آذربایجان بود.
دوران کودکی «سید محمد علی» در دامن پر مهر و محبت پدر و مادری سپری شد که خود از تربیت یافتگان سعادتمند مکتب اسلام بودند. مرحوم حاج میرزا باقر قاضی پدر سید محمدعلی، پس از مدتها تفکر و بررسی و مشورتهای گوناگون، به این نتیجه رسید که تعلیم و تربیت او را به میرزا محمد حسین و برادر ارجمند خود، حاج میرزا اسداللّه قاضی بدهد که هر دو از عالمان وارسته و مربیان دل سوز اخلاق اسلامی بودند. بدین ترتیب، سیدمحمدعلی با شور و اشتیاق در جلسه درس این بزرگواران حاضر میشد و از شمع وجودشان بهرهها میبرد.
با شروع حاکمیت رضاخان بر ایران و گسترش بساط ظلم و ستم که هرلحظه امکان ازبین بردن مقدسات اسلامی را داشت، بار دیگر حماسهسازان همیشه بیدار به رهبری روحانیت آگاهْ در سراسر کشور، پرچم مخالفت را برافراشتند و این بار هم مثل گذشته، تبریز قهرمانْ علم نهضت اسلامی را به دوش گرفت و هم زمان با سایر شهرها، موج اعتراض را بهراه انداخت. در همین زمان سیدمحمدعلیقاضی که نوجوانی شانزده ساله بود و راه و روش مبارزه را از پدر بزرگ وار خود میآموخت، به جمع مخالفان پیوست و بدین ترتیب، در سال 1347 ق، به دستور حکومت دست نشانده پهلوی به همراه پدر گرامیاش راهی تبعیدگاه شد. آنها به مدت دو ماه به اقامت اجباری در تهران مجبور و از آن جا راهی شهر مقدس مشهد شدند و یک سال از تبعید را در آن دیار پاک گذراندند. این اولین تجربه مبارزاتی سید محمد علی بود که برای نخستین بار سوزش زخم بیداد حکومت پهلوی را بر قلب خود احساس میکرد.
آشنایی با امام خمینی رحمه الله
سیدمحمدعلیقاضی از همان دوران نوجوانی به ماهیت ضد مذهبی رژیم پهلوی پیبرد و از نزدیکْ شاهد ستم این رژیم بود که هم چون تازیانه بر سر مردم فرود میآمد، او از این بیداد رنج فراوان میبرد. این بود که برای مبارزه جدّی کمر همّت بست و در پی این تصمیم در سال 1359 ق برای تکمیل مبانی علمی و دینی و مسلح شدن به سلاح علم و ایمان برای مبارزه با رژیم پهلوی، راهی شهر مقدس قم شد؛ چرا که در آن زمان، تنها حوزه علمیه قم بود که با تابش نور امید، دلهای پرسوز سلحشوران را به روز روشن نوید میداد. در این راستا سید محمد علی قاضی با امام خمینی رحمهالله و جلسات درس ایشان آشنا شد و از همان اوایل آشنایی، شیفته شخصیت برجسته حضرت امام گردیده و با ایشان ارتباط نزدیک برقرار کرد، در این باره نوشتهاند: «بعضی از شاگردان بودند که از جمیع جهات از محضر حضرت امام استفاده کردهاند و به درجه عالی نائل شدند. یکی از آنها آیت اللّه قاضی طباطبایی تبریزی میباشد».
ادامه فعالیتها در نجف
سید محمد علی قاضی، در ادامه تلاشهای علمی خود، برای بهرهگیری از محضر عالمان و اساتید بزرگ، راهی نجفاشرف شد. ایشان پیش از عزیمت به نجف، از وضع درس حوزههای علمیه عراق آگاهیهای کافی به دست آورد و برنامه دقیق و منظمی برای استفاده بهتر از فرصتهای گران بهای آن دیار تنظیم کرد. به همین جهت، چند روزی از ورودش به نجف، این سرزمین ولایت و امامت نگذشته بود که توفیق بهره وری از درس اساتیدی چون آیت اللّه سید محسن حکیم، آیت اللّه سید ابوالقاسم خویی، آیت اللّه شیخ عبدالحسین رشتی و آیت اللّه شیخ محمد حسین کاشف الغطا نصیبش شد. شهید قاضی در میان اساتید نجف برای آیت اللّه العظمی کاشف الغطا احترام خاصی قائل بود و بیشتر با ایشان انس و الفت داشت.
از بهترین و شادابترین روزهای عمر آیتاللّه قاضی، اقامت در نجف و استفادههای علمی و معنوی از حوزه علمیه آن جا بود؛ چرا که او در آن روزها، با شور و اشتیاق فراوانی به تحکیم مبانی فکری خود پرداخت و به درجات عالی فقاهت و اجتهاد رسید. ولی مدتی نگذشت که این دوران خوش به پایان رسید و ایشان بعد از سه سال اقامت در نجف، بنا به دلایلی ناچار شد در سال 1331 ش حرم جدّ بزرگوارش را ترک کرده و به تبریز بازگردد. در این زمان که 42 سال از عمر آن بزرگوار گذشته بود، با کوله باری از علم و معرفت و با رهسپار شدن به سوی دیار خود تبریز، تصمیم به انجام وظایف خود در راه گسترش فرهنگ غنی و حیات بخش اسلامی گرفت؛ همان خدمات ارزندهای که نتایج سودمندش، بعدها در انقلاب شکوهمند اسلامی نمایان گشت.
نقش شهید در قیام 1342
سال 1342 ش در تاریخ ایران، سالی به یادماندنی و خاطرهانگیز است؛ سالی که رهبر بزرگ مستضعفان جهان حضرت امام خمینی رحمهالله با خروش بیامان خود، چنان موج بنیان کنی به راه انداخت که برای همیشه نظام ستم شاهی را به زبالهدان تاریخ انداخت. این بار ابرمرد تاریخ ایران، هم چون عقابی تیزپرواز، ام الفساد جهانْ آمریکای جنایت کار را در نوک حمله خود قرار داد و پرچم جهاد و مبارزه را برافراشت. در این مبارزه بیامانْ مجاهد نستوه، آیتاللّه قاضی طباطبایی نیز سهم زیادی داشت و با مجاهدتهای خود حال زار دشمن را پریشانتر ساخت؛ چرا که دشمن خوب میدانست که قیام آذربایجانْ موجب به حرکت درآمدن دیگر شهرهای ایران خواهد شد و این همان کابوسی بود که دشمن از آن وحشت داشت.
در جریان قیام سال 1342 ش، آیت اللّه قاضی طباطبایی با سخنرانیهای آتشین و پخش اعلامیههای ضد رژیم، مردم تبریز را به صحنه کارزار انقلاب کشاند و با این عمل شجاعانه خود، بر خرمن وجود دشمن شعله انداخت. در پی جوش و خروش امت مسلمان ایران، مرکز نشینان سازمان ضد امنیت با هماهنگی استاندار وقت آذربایجان و رئیس ساواک تبریز، آیت اللّه قاضی را در تاریخ 13 آذر 1342 دستگیر و به پادگان زرهی تهران منتقل کردند و بعد از آنْ به زندان «قزل قلعه» تحویل دادند. بعد از 75 روز زندان، در ماه مبارک رمضان ایشان را از زندان «قزل قلعه» به سلطنت آباد تهران بردند و با ضمانت برادر ایشان مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران، آیت اللّه قاضی طباطبایی را آزاد ساختند.
همكاری با شهید محراب آیت الله مدنی
در اوایل پیروزی انقلاب، در آذربایجان، به ویژه تبریز، تراكم كار و فعالیت زیاد بود و گروه های منحرف سعی در ایجاد تفرقه بین مردم غیور آذربایجان داشتند. از این رو امام خمینیقدس سرهآیت الله شهید مدنی را به عنوان همكار و كمك به آیت الله قاضی به تبریز فرستادند. شهید قاضی قبل از آن كه شهید مدنی وارد این شهر بشوند، اعلامیه داد كه برادرم آیت الله مدنی وارد منزل این جانب می گردد.
پس از حضور آیت الله مدنی در تبریز اشخاص مغرض شب و روز فعالیت می كردند تا بین آن دو بزرگوار فاصله بیندازند، ولی آن دو شهید آن قدر باهم خوب و صمیمی بودند و در خط امام قدس سره حركت می كردند كه دشمنان از فعالیت های خود طرفی نبستند و سرانجام مأیوس و ناامید شدند.
درسی از عاشورا
شهید آیت الله قاضی طباطبایی در رابطه با نماز ظهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام مطالبی را بیان داشته اند كه اهمیت نماز اول وقت را می رساند. در تفسیری كه ایشان از نماز ظهر امام حسین علیه السلام نموده، آمده است : سید مظلومان در آن موقع كه شمشیرهای دشمن از هر طرف از غلاف كشیده شده و تیرها مثل قطرات باران او را هدف قرار داده بود، نماز را در اول وقت ترك نفرموده و با جماعت ادا فرمود... اگر واقعاً علاقه مند به آن حضرت هستید و محبت به آن بزرگوار دارید و می خواهید تبعیت از سید مظلومان كنید و در دین خودتان از روی فهم و عقل قدم بر می دارید، باید بدانید كه سید الشهداءعلیه السلام روز عاشورا، در آن موقع گرمای هوا و تشنه لب و هجوم دشمن كه لشكر كفر و ضلالت برای از بین بردن آن حضرت و یاران باوفایش جمع شده بودند، نماز را فراموش نكرد و بركسی كه عرض كرد:
یابن رسول اللهعلیه السلام وقت نماز است - با این كه آن شخص تذكر دهنده از شهدای كربلاست -فرمودند:
نماز را به یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد. نفرموده خدا تو را از شهدا قرار بدهد. پس مقام نمازگزاران واقعی، مقامی است كه آن حضرت دعا می كند كه آن شخص را كه از شهدای كربلاست خداوند از نمازگزاران قراردهد و از فرمایش امامعلیه السلام عظمت و اهمیت نماز واضح و نمایان است.
نحوه شهادت
شهادت تحفهای است الهی، که مردان خدا در پی دریافت آن عاشقانه میکوشند، همانگونه که بزرگان دین با گذشتن از آمال و آرزوهای دنیوی خود و با فداکاری و ایثار، توانستند توفیق دریافت این موهبت عظیم را از سوی پروردگار نصیب خود کنند. نقل کردهاند که آیتاللّه قاضی وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد مطهری رحمهالله را شنیدند، بسیار متأثر شدند و همواره به اطرافیان خود میفرمودند: «کاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به فیض شهادت برسم». سرانجام آن عالم نستوه، پس از عمری مجاهدت و تعلیم و تربیت، در تاریخ 11 آبان ماه 1358 شب هنگام و پس از نماز مغرب و عشا در مسجد شعبان، قربانی دین خدا گشت و به آروزی خود رسید. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
آثار شهید
از جمله كتاب های تحقیقی و عالمانه ای كه از ایشان به چاپ رسیده است:
1. تحقیق روز اربعین
2. تعلیقات بر انوار النعمانیه ( 4 جلد)
3. اضافات و تعلیقات بر كتاب انیس الموحدین نراقی
هم چنین ایشان تفسیر طبرسی را تصحیح و برایش مقدمه و شرح نوشته است. مرحوم شهید قاضی دارای طبع شعر هم بود، از جمله اشعار ایشان این دو بیت می باشد:
چهل سال بیش با خرد و هوش زیستم آخر نیافتم به حقیقت كه چیستم
عاقل ز هست گوید و عارف ز نیستی من در میان آب و گل هست و نیستم
پیام امام خمینی رحمه الله به مناسبت شهادت
«انّا للّه و انّا الیه راجعون.
با کمال تأسف، ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی رحمهالله به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و به خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض، و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم.
شهادت در راه خداوند، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست. ملتهای مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سدّ استکبار و استثمار را بشکنند و پیش به سوی آزادی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبایی خواستارم.»
روح اللّه الموسوی الخمینی